دلم یک دکه روزنامه فروشی می خواهد كه ازش مجله فیلم بخرم. همون شماره یی كه یک عالمه نقد و گزارش در مورد فیلم "درباره الی" دارد. در کیف پولم را باز کنم و یک هزار تومانی* در بیاورم. آقای روزنامه فروش بقیه پول را با مجله بهم برگرداند. بعد ببینم كه پولم به کرایه تاکسی تا خانه نمی رسد. توی صف اتوبوس بیاستم. وقتی روی صندلی اتوبوس نشستم محکم کیفم را توی بغلم بگیرم، انگار یک چیز خیلی ارزشمند توی کیفم هست. دلم آب شود تا به خانه برسم و ورق به ورق مجله فیلم را بخوانم یا به عبارتی ببلعم!
.
.
.
*اون وقت ها كه مجله فیلم می خریدم ۷۰۰ تومان بود، الان دیدم كه ۱۰۰۰ تومان شده!
۱) ای خانم... شما مگه درس و زندگی ندارین؟
پاسخحذف.
۲) حالا که این جا فرنگه و دیار غربت و به مجلهی «فیلم» دسترسی ندارین، من یک مجموعه مجلهی adoptive families دارم که میتونم در ازای ضمانت سلامت مجلهها بهتون قرض بدم.
.
۳) از این ها گذشته، به زودی مسافر از ایران زیاد داریم. ماشالا «ادمینیستریشن» انجمن ایرانیانتون هم که فعاله. میخواین به مسافرهای آینده بگیم یکی دو شمارهاش رو با خودشون بیارن؟ (دو مورد آخر جدی بودن)
مادر اینجا بی تو بودن چه سخت است
پاسخحذفتو که فرسنگها دوری از من
هیچ می دانستی
چه سخت است خوردن آنچه دوستش داری
و نیستی با من که آن را قسمت کنی
خوردنش چون زهر میماند
این است غربت
کاش بودی اینجا. تا این "به" را برایم پوست کنی
و من لحظه لحظه بودنت را پرستش کنم
کاش بودی اینجا....
migam Maryam jan inja neveshte kasani ke kharej az keshvar hastan ham mishe ozv shan... fekr konam mail mikonan az unja be inja:
پاسخحذفhttp://www.film-magazine.com/subscription/
motmaen nistam, ama ye chizayi neveshte gooya...
Ghorbanat
maryami,badan mituni ye dastan ya filme ghavi darmorede ghorbat besazi,ishalla
پاسخحذفvalli fek konam vaghti bargardi iran ham hasrate ruzayi ke alan unjaee ro bokhorio hey begi che zud gozasht, and this is life and the limit of time and borders , what a limited world we're living in
maryam
پاسخحذفkheili khoobe, yeki az noghate ghovate neveshtehat ine ke chizhayee hast ke hameye maha lamseshoon kardim hesse ashnaye dare,
movafagh bashi,