هی از من می پرسن که به هیچی ویار نداشتی؟
هی من هم جواب می دم که والله اولش یه چیزایی دلم می خواست، مثلا نون سنگک، قره قوروت ... ولی اینجا پیدا نمی شد. بعد خیلی منطقی با خودم و بچه صحبت کردم که بی خیال ویار و هوس تو غربت! آخه بدتر حسرت به دل می مونید!
۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه
در غربت ۲
Posted by
مریم
7
comments
۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه
در غربت ۱
Posted by
مریم
4
comments
۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه
یک روز خوب آفتابی
گاهی اوقات هوا اونقدر خوب میشه که تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه که از خوشی جیغ بکشی. وقتی خورشید تو آسمون می تابه و یه نسیم خنک می وزه و برگ های درختها زرد و قرمز و نارنجی و سبزند. کاش که هیچ وقت این هوا تموم نمی شد.
Posted by
مریم
3
comments
هنوز مانده تا مادر شوم
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه
یک سیب گاز زده
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه
جدایی نادر از سیمین
Posted by
مریم
4
comments
۱۳۹۰ شهریور ۲۱, دوشنبه
روز مبادا
Posted by
مریم
2
comments
۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه
آرزویی برای همیشه
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه
روح ورزشکار
Posted by
مریم
4
comments
۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه
تکنولوژی
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه
۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه
بستنی اکبر مشدی
Posted by
مریم
5
comments
۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه
Oprah Winfrey
Posted by
مریم
0
comments
۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه
سفر
دلم قطاری می خواهد،
سریع و سیر نباشد،
سوارش شوم،
تلق تولوق کنان،
از سرزمینها گذر کند.
Posted by
مریم
1 comments
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه
مهندسی!
Posted by
مریم
2
comments
۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه
نظریه حسی و جایزه نوبل!
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۹۰ فروردین ۱۴, یکشنبه
دوتا چمدون بیست و سه کیلویی
Posted by
مریم
46
comments
۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه
مامان بزرگ رفت.
Posted by
مریم
5
comments
۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه
خرید تلویزیونی!
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه
پشت قاب سفید پنجره
Posted by
مریم
2
comments
۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه
به نام او
Posted by
مریم
0
comments
۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه
اگه مهتاب بتابه...
(این داستان اینجا هم چاپ شده است)
Posted by
مریم
2
comments
۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه
رد پا
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه
بادبادک
(این داستان اینجا هم چاپ شده است)
Posted by
مریم
0
comments
۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه
برف
به سنجابهایی فکر میکنم که چگونه در هوای منهای بیست درجه روی برفها شادی میکنند.
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه
مهلت
Posted by
مریم
4
comments
۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه
تن هایی
Posted by
مریم
3
comments
۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه
استاد باز نشسته
Posted by
مریم
6
comments