می گن که قصه ها تو دنیا هی تکرار می شن. شده حکایت من. فرقی نداره که قراره روز اول دوم دبستان باشه یا راهنمایی یا دبیرستان یا کارشناسی یا دکتری. من درست روز قبل از شروع کلاسها غمگین میشم و دلم نمی خواد فردا بشه و مدرسه ها شروع بشه. و این قصه همچنان ادامه داره
۱۳۸۶ شهریور ۵, دوشنبه
۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سهشنبه
ادعای مدعی
این خبر رو که تو بازتاب خوندم دیگه مغزم داغ کرد. می ترسم ... می ترسم که احمدی نژاد به زودی ادعای امام زمانی هم بکند ... مردی که فکر نمی کند و فقط حرف می زند... خدا آخر و عاقبت این مملکت را ختم به خیر کناد
Posted by مریم 1 comments
اشتراک در:
پستها (Atom)