۱۳۸۶ شهریور ۵, دوشنبه

تکرار مکرر یک قصه

می گن که قصه ها تو دنیا هی تکرار می شن. شده حکایت من. فرقی نداره که قراره روز اول دوم دبستان باشه یا راهنمایی یا دبیرستان یا کارشناسی یا دکتری. من درست روز قبل از شروع کلاسها غمگین میشم و دلم نمی خواد فردا بشه و مدرسه ها شروع بشه. و این قصه همچنان ادامه داره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر