در سی و سه سالگی, هنوز هم رد شدن قاصدک از کنارم بیشتر شبیه معجزه است تا یک اتفاق عادی. هنوز هم اگر قاصدکی از کنارم رد شود, همراهش یک آرزو می کنم و او را حواله آسمان. تا بالا برود, آنقدر بالا که به خدا برسد.
دلم می خواهد روزی داستانی بنویسم که برای همیشه ماندگار شود. شاید یکی از روزهای بعد از چهل سالگی. با نقد داستانهایم به من کمک کنید تا بتوانم بهتر بنویسم. ( لطفا در مورد نوشته هایم نظر بگذارید. نوشته های بی ربط پاک می شود)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر