۱۳۸۶ خرداد ۱۵, سه‌شنبه

رویا

جرعه جرعه می نوشم آن نوشداروی شیرین را که مردم سرزمینم باور دارند دوای هر دردیست. موسیقی سنتی هم گوش می دهم و مساله حل می کنم
در اتاقی فرسنگها دورتر از خانه ام هستم. چشمانم را می بندم. خودم را در یکی از قهوه خانه های شهرم می بینم که نشسته ام و چای نبات می نوشم و درویشی سه تار می زند

۳ نظر:

  1. Would you please bring a cup of coffee and some delicious cookies for the poor Darvish!!

    پاسخحذف
  2. سلام
    روياهايت را به باد بسپار شايد روزي ابري شد و در جايي از ناكجاي ذهنت باريدن آغاز كرد
    برفراز بماني

    پاسخحذف
  3. Hamin rooya behtar az khude khaane ast. Be khaane miravi va darvishi ra nemibini ke taar minavazad. Az to az "GAP" va "U2" miporsand va dar telvision Israel ra az safhe roozagar mahv mikonand.

    Dar otaghat beshin, benoos va az rooya lezzat bebar dooste man.

    پاسخحذف