رفته بودم که I20 های دوستام رو به ایران DHL کنم. مشغول پر کردن فرمها بودم که آقای مسوول بهم گفت که نمی تونم به ایران چیزی بفرستم.نمی دونم عصبانی شدم یا غمگین ولی به هر حال این اتفاق باعث شد که این شعر را بگویم. البته من و آفای شوهر خیلی سعی کردیم که وزنش رو درست کنیم. ولی بهتر از این نشد. فکر کنم تقصیر خود شعر بود که بدون وزن جوشیده بود!
..................................................................................
مست بوی چمن تازه زده
برده بودم از یاد
که وطن زندان بود
و ندارد غربت
دست کم از زندان
...
مست بوی چمن تازه زده
برده بودم از یاد
که چه دورم ز همه خاطره ها
و چه نزدیک به آن فاصله ها
...
مست بوی چمن تازه زده
می برم از خاطر
به کدامین علت
میله های قفس این غربت
می شود قد درختان تنومند باغ
...
یاد آن روز بخیر
یاد آن روز که کوچک بودم *
همه دنیا کم و بیش
کوچه ای دورتر از خانه نبود
و کسی در پی تحریمش نبود
...
یاد آن روز بخیر
یاد آن روز که کودک بودم *
مرزهای دنیا
دورتر و دورتر بود
...
مست بوی چمن تازه زده
می توانم برد از یاد *
که اسیرش شده ام
من اسیر مرزهایی بس نزدیک؟
....................................................................
*یه تغییراتی دادم تو شعر با توجه به نظرات
ببینم مریم جون! تو کدوم مریمی؟!
پاسخحذفShere besyar zibaei bud, sharmande ke jesarat kardam, ye chizhaei be zehnam resid ke shayd beshe taghiresh dad, vali mosalaman shere shomast va nazare shoma.
پاسخحذفpaydar bashid
baz ham sharmande az jesarati ke kardam
مست بوی چمن تازه زده
برده بودم از یاد
که وطن زندان بود
وندانستم من
غربت هم هیچ ندارد
دست کم از زندان
مست بوی چمن تازه زده
برده بودم از یاد
که چه دورم ز همه خاطره ها
و چه نزدیک به آن فاصله ها
مست بوی چمن تازه زده
می برم از خاطر
به کدامین علت
میله های قفس این غربت
می شود قد درختان تنومند باغ
یاد آن روز که کوچک بودم
یاد آن روزبخیر
همه دنیا کم و بیش
بود کوچه های دور و بر خانه مان
و کسی در پی تحریمش نبود
یاد آن روز که کودک بودم
یاد آن روزبخیر
مرزهای دنیا
دورتر و دورتر بود
مست بوی چمن تازه زده
می توان برد از یاد
که اسیرش شده ام
من اسیر مرزهایی بس نزدیک؟
خانم يا آقای ناشناس
پاسخحذفممنون از نظرتون مخصوصا در مورد نيمه دوم شعر.
کاش خودتون رو هم معرفی می کرديد
سلام مریمی،
پاسخحذفاولش خیلی قشنگ بود. اخرش هم یکمی "چون قافیه به تنگ آید ...." بود.
anyway, totally, I liked it. keep writing.
khanum Maryam;
پاسخحذفsepas az inke tavajoh kardid be nazare man, va che khub bud agar baz ham ruye in shere ziba kar mikardin.
paydar bashin
سلام مریم جان! من هم مثل نگار نمی دونم کدوم مریمی... فقط حس می کنم باید هم مدرسه ای بوده باشیم، درسته؟
پاسخحذف