۱۳۹۲ فروردین ۲۳, جمعه

پسركم

كنارش خوابيده ام، صورتش را تماشا مى كنم، چشمهايش را نيمه باز مى كند، مطمئن مى شود كنارش هستم، دست كوچكش را دور گردنم مى اندازد، دوباره به خواب مى رود، آرام جانش هستم، آرام جانم هست.

۴ نظر: