۱۳۸۶ مرداد ۴, پنجشنبه
قابهای پر نقش بی رنگ
Posted by مریم 1 comments
۱۳۸۶ تیر ۲۵, دوشنبه
گذشت ... هر آنچه بود گذشت
Posted by مریم 1 comments
۱۳۸۶ تیر ۲۰, چهارشنبه
مسابقه ده میلیون تومانی
مجری مسابقه : یک آهنگی را براتون پخش می کینم. بگویید این شعر ملت غیور ایران را به یاد چه چیزی می اندازد. ه
آهنگ یار دبستانی پخش می شود.
شرکت کننده اول مکثی می کند. چشمهایش را می بندد. آهی می کشد و می گوید : کلاس رو تعطیل کرده بودیم. 16 آذر بود. جلوی مسجد دانشگاه دست در دست هم شعر یار دبستانی رو می خوندیم، پا به زمین می کوبیدیم و به زندان رفتن نوری و کدیور و ... اعتراض می کردیم.
مجری دست پاچه می شه. از تو گوشی بهش می گن اعلام کنه که چند آگهی بازرگانی ببینند.
بعد از آگهی ها شعرتبلیغاتی "محمود احمذی نژاد" که رو آهنگ "یار دبستانی" گذاشته شده بود پخش شد.
مجری از شرکت کننده دوم دوباره سوال رو می پرسه.
شرکت کننده دوم : 18 تیر ، توی کوی تحصن کرده بودیم و می خوندیم : یار دبستانی من ... با منو همراه منی ...
مجری : یه راهنمایی می کنم. حادثه تاریخی بزرگی که در امروز سوم تیر رخ داده.
شرکت کننده سوم: وقتی روزنامه مون رو تعطیل کردند ، این آهنگ تو دفتر روزنامه پخش می شد.
مجری: همین الان از دفتر آقای رئیس جمهور ، دکتر محمود احمدی نژاد خبر دادند که جایزه مسابقه به بیست میلیون تومان افزایش پیدا کرده. مجری دوباره سوال را تکرار می کند و آهنگ پخش می شود.
شرکت کننده آخر اشک تو چشمهاش جمع میشه و می گه : یاد دوم خرداد و اون همه شور و امید که به خاک سپردیم. به یاد عدالت که تحریف شد.
مجری: متاسفانه هیچ یک از شرکت کنندکان پاسخ درست ندادند. به من خبر دادند که یک نفر از تماشاگران جواب سوال را می داند. از ایشان خواهش می کنم به روی سن بیایند . لطفا تشویقشان کنید.
تماشاگر: مردم ایران به یاد حماسه آفرینیشان در سوم تیر میفتند که مرد حماسه ها احمدی نژاد را انتخاب کردند. هوگو ساموئل از ونزوئلا.
Posted by مریم 3 comments
۱۳۸۶ تیر ۱۹, سهشنبه
یه قلب مثل هزارن قلب دیگه
Posted by مریم 1 comments