۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

رویای این روزهای من

هوا ابریه ، گاهی خورشید از پشت گوله ابرهای سفید بهمون چشمک می زنه . بارون زده و هوا نمناک و خیسه. دم دمای غروب راه میفتیم. می زنیم به جاده . جاده های پر پیچ و خم تگزاس . آهنگ سیاوش قمیشی گوش می کنیم . گاهی تو با آهنگ زمزمه می کنی ...، گاهی من ...، گاهی هردو ...
برایت میوه پوست میکنم ،‌از یکی از اون ماشینای گنده تگزاسی سبقت می گیری . سکوت ... موسیقی ... جاده ...
برایت چایی می ریزم ، می پیچی به جاده فرعی ... سکوت ... موسیقی ... جاده ...
سی دی رو عوض می کنی . شجریان می گذاری . جاده های پر پیچ و خم تگزاس می رسند به جاده های سبز و پر از خاطره شمال ... می زنی زیر آواز ... باهات حرف می زنم که خوابت نبره ... دم دمای صبح بالاخره خوابم می بره، آخه من همیشه با صدای شجریان خوابم می بره ... تو هنوز رانندگی می کنی ... جاده ... شجریان ... پیچهای جاده ...
آفتاب مستقیم می تابه روی صورتم ... رسیدیم به خیابون سعادت آباد ،‌ می پیچی توی کوچه . یعنی تمام این مدت خواب بودم؟ هیچ وقت تو سفر نتونستم بیدار بمونم و مراقب باشم که خوابت نبره ... جلوی در سفید و بزرگ ترمز می کنی . باورم نمی شه رسیدیم خونه ... زنگ می زنم ...آیفن اون آیفن قدیمی نیست ... وقتی من نبودم مامان اینا آیفن تصویری خریدن ...منتطرم که در رو باز کنند ... منتظرم که بپرم تو بغل مامانم ... منتظرم که خواهرم رو محکم بغل کنم ... منتظرم ببینم که چه چیزای دیگه ای تو خونه عوض شده ...منتظرم ... منتظرم ....
دلتنگم ... خیلی دلتنگم ... خیلی...

۲ نظر:

  1. harchizi toi in donya ye bahaii dare. faghat nabayd chizhay kheili kochik ro be bahi kheili gerooni bekharim.va agar kharidimish, say konim azash ye chiz kheili bozorgtar va geranbaha tari besazim

    پاسخحذف
  2. خيلي قشنگ بودواقعا همه صحنه هاش خيلي توصيفي و تصويري بودند
    روياي اين روزهاي من:
    تو صحنه هاي مختلف مثل دانشگاه شريف يا دم در خونه يا....
    خواهر بزرگ مهربونم يه دفعه مياد و من و سورپرايز مي كنه و با هم جيغ مي زنيم و همديگرو محكم محكم بغل مي كنيم بعدشم با هم كر مي خونيم و بازم هم ديگرو بغل مي كنيم خيلي محكم....

    پاسخحذف