۱- وقتي بچه داره خيلي گريه مي كنه و بعد يهو ساكت مي شه، احتمالا دمپايي هاي مامانش رو پيدا كرده و داره مي خوره!
۲- بعد از بچه دار شدن خوردن چايي كه گرمايش همون باشه كه دوست داريد را فقط در خواب تجربه خواهيد كرد!
۳- دستشويي رفتن دلنشين را كه اصلا حرفش را نزنيد!!!
۴- وقتي بچه خوابشه مي گيره شروع مي كنه به بهانه گرفتن. خيلي خسته هست ولي بلد نيست بخوابه. دلت مي خواد زودتر بخوابه و بتوني به كارات برسي. ولي وقتي توي بغلت خوابش مي بره ديگه دلت نمي ياد زمينش بگذاري و بري سر كارات. دلت مي خواد همينجوري بشيني و فقط نگاهش كني.
۴- وقتي بچه خوابشه مي گيره شروع مي كنه به بهانه گرفتن. خيلي خسته هست ولي بلد نيست بخوابه. دلت مي خواد زودتر بخوابه و بتوني به كارات برسي. ولي وقتي توي بغلت خوابش مي بره ديگه دلت نمي ياد زمينش بگذاري و بري سر كارات. دلت مي خواد همينجوري بشيني و فقط نگاهش كني.
۵- گاهي وقتها شرايطي پيش مياد كه پستونكي كه زمين افتاده رو مي دي كه بخوره!!!
۶- حس خوبي به آدم دست مي ده وقتي دو تا چشم كوچولو هر جا كه مي ري دنبالت مي كنه. هر جا كه مي شيني مي آد كنارت براي خودش بازي مي كنه. احساس اين نيروي جاذبه اي كه بين تو و اون وجود داره يكي از بهترين احساسهاي دنياست.
۷- وقتي دوازده شب مي شه و بالاخره وروجك چشمهاش رو هم مي ذاره و مي خوابه، سراغ عكسها و فيلمهايي كه اون روز ازش گرفتي مي ري و اونها رو نگاه مي كني و دلت يك دنيا براش تنگ مي شه. اونقدر كه دلت مي خواد بري و بغلش كني و ببوسيش.
۸- قبل از اينكه بچه دار بشي با خودت فكر مي كني امكان نداره تحت هيچ شرايطي بچه رو با تلويزين آشنا كني. وقتي بچه به دنيا مياد، بعضي از وقتها همينطور كانال عوض مي كني ببيني كدوم برنامه كودك رو دوست داره تا يه لحظه آروم بشه!!!
۹- كلا وقتي بچه خوابه، عكس هر بچه اي رو ببيني تو هر موقع از روز دلت واسش تنگ مي شه!
۱۰- هر چقدر هم كه پشتي و متكا كنار ديوار بچيني، بالاخره بچه يه سوراخي اون وسط پيدا مي كنه كه سرش رو از اونجا به ديوار برسونه!
۱۱- يكي از بزرگترين دغدغه هاي مادر اينه كه چرا شكم بچه ام كار نمي كنه يا چرا شكمش اينهمه كار مي كنه!
۱۲- وقتهايي هست كه بچه گريه مي كنه، نه غذا مي خوره، نه جاش كثيفه، نه مي خوابه، نه تو بغل آروم مي گيره، نه رو زمين و نه رو تختش. اين لحظه ها كم نيست و آدم به معناي واقعي مستأصل مي شه!
۱۳- از عواقب بچه دار شدن صبحانه هاي هول هولكي، نهارهاي هول هولكي و نمازهاي هول هولكي.
۱۴- عشق و خستگي و لذت و كلافگي چنان در لحظه هاي بعد از بچه دار شدن بهم آميخته اند كه نمي تواني جدايشان كني.
۱۵- اشكال ماجرا اين است كه مادرها هم آدم هستند و احتياجات جسمي و روحي يك آدم را دارند، مثل احتياج به خواب و غذا و چندساعتي كه فقط براي خودشان باشد. و من هر بار كه به اين موضوع فكر مي كنم به ياد مي آورم كه بچه ها تا وقتي پدر و مادر نشده اند دركي از اين قضيه ندارند و فكر مي كنند پدر و مادر فقط پدر و مادر هستند و اين بچه ها هستند كه فقط نياز دارند و بايد نيازهايشان برطرف شود.
۱۶- يكي از لذت بخشترين كارهاي دنيا اينه كه بچه ات رو غرق در بوسه كني. كف پاش، پشت گردنش ...
۱۷- بو كردن ني ني كوچولوها خيلي كيف داره.
۱۸- بعد از بچه دار شدن ارزش وقت خيلي بيشتر درك مي شه. مثلا وقتي بچه خوابه، بايد خيلي سريع كارها رو انجام داد. وقتي براي تلف كردن نيست. بارها شده كه دلم خواسته يك كمي وقت تلف كنم و بعد به كارهام برسم. مثلا فيس بوك بازي كردم، اونوقت بچه وسط نمازم از خواب پا شده يا وسط نهار. و من حسرت اون وقتي رو خوردم كه تلف كردم. اين جور وقتها گاهي ياد قيامت هم مي افتم. ياد حسرتي كه خواهم خورد. البته هنوز آدم نشدم ولي اميدوارم اين ياد آوري هرروزه قيامت يه تاثيري روم بذاره!
۱۹- اين جمله رو بايد با طلا نوشت كه وقتي بچه مي خوابه همه برن بخوابن! فقط يه سوال اينجا پيش مياد كه پس كي به بقيه كارا مي شه رسيد؟! اين كارايي كه مي گم كار فوق العاده اي نيست، همون بر طرف كردن احتياج روزانه مثل گرسنگي يا تميز كردن خونه يا ...
۲۰- واقعا برام سواله كه چه فرقي هست بين اينكه به فاصله بيست سانتي از بچه بشيني و كاري نكني و بچه هم اصلا باهات كاري نداشته باشه، با اينكه به فاصله چند متر اونطرفتر بشيني و بتوني يه كوچولو يه كاري انجام بدي و باز بچه بهت كاري نداشته باشه؟!
۲۰- واقعا برام سواله كه چه فرقي هست بين اينكه به فاصله بيست سانتي از بچه بشيني و كاري نكني و بچه هم اصلا باهات كاري نداشته باشه، با اينكه به فاصله چند متر اونطرفتر بشيني و بتوني يه كوچولو يه كاري انجام بدي و باز بچه بهت كاري نداشته باشه؟!
۲۱- وقتهايي هم هست كه بچه شيرش رو خورده، عوض شده، بعد روي زمين مي ذاريش. كنارش مي شيني. بچه مشغول بازي مي شه. براي خوش قل مي خوره و توجهي به مادرش نداره. آروم پا مي شي مي ري آشپزخونه. نگاهش مي كني اون هم نگات مي كنه و دوباره مشغول كار خودش مي شه. تو هم مشغول كارت. بعد دوباره نگاش مي كني رفته پشت مبل. صداش مي كني از پشت مبل مياد بيرون و مي خنده و دوباره مي ره پشت مبل. چك مي كني كه بچه درخطر نباشه و دوباره مي ري سر كارت. هي صداش مي كني و مي بيني همه چي مرتبه. دست و پاتو گم مي كني. نمي دوني واقعا از اين لحظه بايد چطوري استفاده كني. همش مي ترسي نكنه الان تموم شه.
۲۲- طراحان كنترل تلويزيون، دمپايي، بند پرده پنجره و انواع و اقسام سيمهاي برق در جذب بچه ها و سرگرم كردنشون خيلي موفق تر هستند تا طراحان اسباب بازي مخصوص كودكان شش ماهه!
۲۳- ديگه فكر كنم واسه يه پست وبلاگ بس باشه. اگه شد باز هم در اين مورد مي نويسم. اگه حال و هواي هر قسمت اين پست يه جوره واسه اينه كه هر كدومش رو در يه حالي نوشتم!
بسیار جالب و آموزنده بود.
پاسخحذفوای بعضی هاش خیلی خنده دار بود بعضی هاش کلی تامل برانگیز :)))
پاسخحذفششمیش جمله ای بود که مامانم دیشب به من گفتن!!
عاشق دهمیم :))
خیلی جالب بود! و از خوندنِ شمارهٔ ۲۲ کلی خندیدم! کاملا موافقم!
پاسخحذفجالب بود. اگه بخوام جمع بندى كنم، داره بهت خوش ميگذره. :)))
پاسخحذفها ها ها :) من خواهرم الان بچه هاش نزدیک 3 سالشه ! گلاب به روتون می گه اینقدر نمی ذاره برم با خیال راحت دستشویی که 3 ساله یبوست دارم :)))
پاسخحذفخیلی جالب بود...
پاسخحذف۱۴ خیلی قشنگ بود
پاسخحذف