۱۳۸۶ فروردین ۲۳, پنجشنبه

فقط یه ذره غرغر

وقتی یه نفربهم میگه که خدا رو شکر کن چون ممکنه خیلی اتفاقای بد برات بیفته. خیلی عصبانی میشم. من از این جمله و از این تفکر متنفرم. از اینکه خدا رو شکر کنم از ترس اینکه نکنه یه بلایی سرم بیاره.
دلم می خواهد عاشقانه دوستش داشته باشم و چون خوبه و چون مهربونه و چون دوستم داره شکر کنم
وقتی هم غرغر می کنم نمی خواهم ناشکری کنم. ناشکری نمی کنم. خدا خودش می دونه منظورم چیه. فقط یه ذره غرغر ... منظور دیگه ای ندارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر