۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

يكى بود يكى نبود!

هروقت براي فسقلي قصه بزبزقندي يا شنل قرمزي رو مى گم وقتي به قسمتي مى رسم كه شكم آقا گرگه رو پاره مى كنند دچار مشكل مى شوم. يعنى نمى تونم اين رو بگم. اين قسمت داستان رو حذف مى كنم و يهويي شنگول و منگول يا مامان بزرگ شنل قرمزى نجات پيدا مى كنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر