۱۳۹۱ خرداد ۳۱, چهارشنبه

آن روزها ... آن روزهای خوب ... آن روزهای دور ...

آن روزها که سرم پر از سودای نوشتن بود، همیشه با خودم یک دفترچه کوچک داشتم که هر چه به ذهنم می رسید زود در آن می نوشتم. چند روز پیش برای خودم یک دفترچه کوچک خریدم که همراه پیاده روی های هرروزم شود. دلم می خواهد دوباره سرم پر از سودای نوشتن شود.

۱ نظر:

  1. دکتر مهندسی‌ که سودای نوشتن در سر داشت ....

    پاسخحذف